پنجرههای ناظر؛ مسئلۀ دیدن و دیده شدن

زمانی که مقیاس یک پروژه از حد معینی فراتر میرود، مسائل و چالشهایی که معمار با آنها مواجه میشود، بهشکلی پیچیدهتر و گستردهتر رخ مینمایند. در چنین شرایطی، دیگر موضوع صرفاً طراحی یک واحد مسکونی منفرد نیست، بلکه مجموعهای از فضاها و روابط درهمتنیده مطرح میشود که بهطور مستقیم با چگونگی زیست جمعی کاربران در ارتباط است. این وضعیت نشان میدهد که معماری نمیتواند تنها بر ظرفیتهای فرمی تکیه کند؛ بلکه باید قابلیتی دوسویه داشته باشد: خلق فضا و خلق رفتار. بر این اساس، ضروری است که ابژۀ معماری نهتنها دارای دیاگرام فضایی، بلکه واجد دیاگرام رفتاری نیز باشد. اگر بپذیریم که طراحی شهرکها و مجتمعهای مسکونی در دو مقیاس میکرو و ماکرو عمل میکند، میتوان چنین نتیجه گرفت که ابژۀ معماری بهطور درونگرا با خود در گفتوگوست و بهصورت برونگرا با شهر تعامل دارد. این اصل بنیادینی است که گاه در طراحی چنین پروژههایی از نظر دور میماند. برنارد چومی در کتاب معماری و انفصال به ایدۀ دوسویۀ «فرم-عملکرد» و «فضا-رویداد» میپردازد و میگوید: «اگر فرم معماری به خلق فضا منجر شود و عملکرد درون این فضا جای گیرد، در نهایت به خلق رویداد خواهد انجامید.» اما پرسشی که مطرح میشود این است: اگر عملکردها بهصورت پیشفرض برفضای معماری تحمیل نشوند، چه نوع رویدادهایی ممکن است ظهور یابند؟ برای بررسی این پرسش، شهرک اکباتان را میتوان بهعنوان نمونهای قابل تأمل معرفی کرد. این شهرک از مقیاس یک تودۀ مسکونی فراتر رفته و در مقیاس شهری بازتعریف شده است. شواهد نشان میدهند که فرم و فضای این شهرک بستری برای خلق رویدادهایی فراهم کردهاند که از یکسو با کنشها و رفتارهای کاربران و از سوی دیگر با ویژگیهای معمارانه و طراحی آن پیوند خوردهاند. در این میان، فرم و فضا زمینهساز تحولاتی شدهاند که به خلق رویدادهای نوین انجامیدهاند.


از جمله عناصر قابلتوجه در این زمینه، پنجرههای نواری بلوکهای اکباتان است. این پنجرهها فراتر از نقش اولیهشان – یعنی تأمین نور، تهویه و ارتباط بصری با بیرون – به کارکردی اجتماعی و تعاملی دست یافتهاند. یانگل در تأملات خود دربارۀ رفتارهای انسانی، بر اهمیت فعالیتهای «برآیند» تأکید میکند و میگوید: «فعالیتهای برآیند آن دسته از رفتارهایی هستند که به حضور دیگران وابستهاند. این فعالیتها رخ میدهند نه به این دلیل که مردم اغلب همدیگر را میبینند، بلکه به این دلیل که یکدیگر را میشناسند.» در اکباتان، پنجرهها به بستری برای شکلگیری تعاملات اجتماعی و بروز جمعی تبدیل شدهاند. از این منظر، این عناصر نهتنها مرزی میان فضای درونی و بیرونی ایجاد میکنند، بلکه فضایی برای تحقق و بروز رویدادهای نو فراهم میآورند. یانگل در این زمینه به مسئلۀ «دیدن و دیده شدن» اشاره میکند و آن را یکی از عوامل کلیدی در شکلگیری رفتارهای جمعی میداند.
با این دیدگاه، مسئلۀ بروز در فضاهای مسکونی اهمیتی ویژه مییابد. در شهرک اکباتان، پنجرههای نواری بهعنوان مرزی اصلی میان فضای خصوصی و عمومی تعریف میشوند و شرایطی را فراهم میکنند که کاربر در امنترین فضای خود – یعنی واحد مسکونی – امکان بروز بیابد. این بروز گاه در قالب زیست روزمره نمود مییابد؛ مثلاً قرار دادن گلدانها یا مواد غذایی پشت پنجرهها. گاه نیز این بروز شکلی ایدئولوژیک به خود میگیرد و ارزشها و نگرشهای کاربران را در دل این قابهای معماری بازتاب میدهد. فراتر از این امکان، که به نوعی از رویداد میانجامد، پنجرهها با توجه به فرم شکستۀ تودههای بلوکهای اکباتان، زمینهساز نوعی رویداد دیگر نیز شدهاند؛ رویدادی که شاید در فیلم ۱۳ هومن سیدی بهروشنی بازنمایی شده است. در این اثر، پسرکی ۱۳ ساله برای تخلیۀ خود، پنجره را باز کرده و درامز مینوازد. این دقیقاً همان لحظهای است که پنجره دیگر صرفاً عنصری مرزی نیست، بلکه به سکویی برای بروز این پسرک بدل میشود. گویی که او میگوید: «عصبانیام و درامز مینوازم، من را ببینید!»
این دوگانۀ «بمانی و پنجره» تنها به نوازش درامز و آرامش همسایه محدود نمیشود. رویداد بعدی چشمچرانی است. جایی که بمانی زنی را در واحدی دیگر از طریق پنجره نگاه میکند. همینقدر آشکار؛ دیدن او و دیده شدن دیگری. آنچه بیان میشود، رویداد است و مهمتر از آن، امکان خلق این رویدادهاست. فرم و فضای معماری، زمانی که به سرحدات فیزیکی خود میرسند، امکان پررنگترین رویدادها را فراهم میکنند. منظور از سرحدات، رسیدن فضا به مرزیترین بخش فرم است؛ در اکباتان این تکنیک به فعال شدن نمای بلوکها، ایجاد یک ویترین و عنصری برای دیدن و دیده شدن مبدل شده است. این، شاید همان چیزی باشد که چومی آن را خشونت معماری مینامد و از آن پرده برمیدارد.
Ekbatan Town
The Phenomenology of Seeing and Being See