مـطالعــات

منابع مطالعاتی

زندان پیشامدرن

بررسی تاریخی زندان‌ در دورۀ باستان

در دورۀ پیشدادیان، ضحاک پس از گرفتن سلطنت از جمشید، بر تخت حکومت نشست. در اثر ابتلا به بیمار‌ی لاعلاجی، دو غدۀ مار مانند، در شانۀ راست و چپ او ظاهر شد؛ مرهم و ضمادهای طبیبان آن دوره کارساز نبود و تنها چیز‌ی که درد ضحاک را تسکین می‌داد، ضمادی بود که از مغز انسان تهیه می‌شد. این ضماد را بر شانه‌های ضحاک می‌‌گذاشتند و درد او را قابل‌تحمل می‌کردند. بدین ترتیب، ضحاک برای حفظ جان خود مسبب مرگ افراد زیادی می‌شود. با نگاهی باستانی به وجود زندان در ایران و خوانش روایات و بررسی مستندات به جا مانده، متوجه می‌شویم که کاوه به کمک فریدون، ضحاک را از تخت سلطنت پایین می‌کشند و در کوه دماوند زندانی می‌کنند.

نگارۀ زندانی شدن ضحاک در دماوند

نگارۀ ضحاک

بررسی تاریخی زندان‌ در دورۀ هخامنشیان و ساسانیان

در زمان هخامنشیان نیز، افراد بیدادگر زندانی می‌شدند و با چارچوب‌هایی نسبتاً اخلاقی، دورۀ محکومیت خود را می‌گذراندند. یکی از نقاط پررنگ تاریخی که می‌توان در این‌ زمینه بررسی کرد، مربوط به دورهٔ ساسانیان و پس از آن است، چرا که مستندات بیشتر‌ی از آن دوران به بعد وجود دارد. قلعۀ فراموشی (بی‌نام‌ونشان) یکی‌ از معروف‌ترین زندان‌های دوران حکومت ساسانی بود که محل تبعید مرتکبان به سوءِ قصد و یا افرادی که مورد غضب حکومت واقع می‌شدند، به شمار می‌آمد. اگر کسی در مکالمه‌ای نام این قلعه یا یکی از زندانیان آن را بر زبان می‌آورد، برای همیشه به آن‌جا تبعید می‌شد و از همین رو آن را قلعۀ فراموشی (انوشبرد) می‌نامیدند. سرنوشت تبعیدشدگان به آن قلعه هرگز مشخص نمی‌شد و اخبار‌ی هم از آن‌‌ها به بیرون زندان درز پیدا نمی‌کرد. مانی یکی از نجبای ایران بود که آیین خود را به مردم عرضه داشت. پس از روی کار آمدن بهرام اول، روحانیون که مقام و موقعیت خود را متزلزل می‌دیدند، با هم علیه او متحد شدند. آن‌ها به رهبر‌ی موبد موبدان کرتیر، مانی را به خیانت مذهبی و اختلاف در عقاید مذهبی متهم نموده و او را “پس از محاکمه به زندان انداختند. این واقعه در ۳۱ ژانویه سال ۲۷۷ میلادی اتفاق افتاد و مانی پس از ۲۶ روز زجر و عذاب مصلوب شد. (اصطلاح مصلوب کردن را مانویان از مسیحیان اقتباس کرده‌اند؛ حتی اگر به طریق دیگر‌ی شهید شده باشد و این اصطلاح را برای هر شهیدی به کار می‌برند). در زندان سه زنجیر به دست، سه زنجیر به پا و یک زنجیر به گردن مانی انداخته بودند. وی پس از این، پیغام خداوند را به وسیلۀ یکی از حضار به پیروانش فرستاد و روز ۲۶ فوریه در ۶۰ سالگی از پای درآمد”. بنابر یک روایت شرقی، مانی مصلوب شد یا زنده زنده پوست او را کندند، بعد سرش را بریدند و پوست او را پر از کاه کرده به یکی از دروازه‌های شهر گندی شاهپور خوزستان بیاویختند و از آن پس دروازه به باب مانی موسوم گشت.

قلعۀ فراموشی ( انوشبرد)

قلعۀ فراموشی ( انوشبرد)