گفتوگو دربارۀ مجموعه عکس سایههای اکباتان تا کجا امتداد مییابند؟
گزارش نشست پنجم (۲۸ اردیبهشتماه ۱۴۰۲)
تف زندگی بر سردی بتن
در این نشست از سلسله نشستهای هنرهای تصویری ـــ معماری از دریچۀ عکس: شهرک اکباتان ـــ که با همکاری مجموعۀ فرهنگی ــ هنری برج آزادی برگزار شد، اعضای گروه یله با همراهی کارشناسان و مهمانان به تماشا و تحلیل مجموعه عکس سایههای اکباتان تا کجا امتداد مییابند؟ نشستند. این مجموعه از دو بخش تشکیل شده بود: تصاویری متعلق به آرشیو اختصاصی استودیو یله و تصاویری که به کوشش هنگامه امیرابراهیمی و انجمنعلمی عکاسی دانشگاه هنر تهران گردآوری شده بودند. مهدی وثوقنیا ـــ عکاس مستند و مدرس دانشگاه ـــ و مجید ابراهیمپور ـــ پژوهشگر مطالعات شهری ـــ کارشناسان حاضر در این نشست بودند. شبنم ساوئی ـــ دانشجوی مطالعات معماری ایران ـــ نیز دبیر جلسه بود.
شبنم ساوئی نشست را با مقدمهای دربارۀ شاخصههای کلیدی موجود در عرصۀ عمومی اکباتان آغاز کرد که بستر را برای پیدایش هویتی مستقل از طریق ساکنان فراهم میکند. او همچنین هستۀ اولیۀ شکلگیری این شهرک را ـــ همانند سایر شهرکها ـــ مسئلۀ «مسکن» و کیفیت زندگی در آن دانست و در ادامه، به بررسی دو پایۀ اصلی شهرک، یعنی کالبد و مدنیت جاری در آن، پرداخت. مسئلۀ بعدی، وجود لایههای متعدد زندگی در اکباتان بود که هرچند در ظاهر فضایی یکپارچه برای بیگانگان میسازد، در درون موجب ایجاد ناهمگنیهایی میشود. با وجود این، اهالی نظمی مختص خود پدید آوردهاند که ساکنان جدید بهسرعت سعی در وفق دادن خود با آن دارند. یکی از این لایهها که میتوان آن را محصول روابط میان اهالی دانست، فضاهای همگانی است. حق تصرف در فضای عمومی حس تملک را به دنبال دارد و باعث ایجاد رابطهای دوطرفه بین فضا و زندگی ساکنان میشود که نمونههایی از آن را میتوان در اکباتان مشاهده کرد. دیوار بتنی مقابل متروی بیمه که آن را مردم کشیدهاند، از شاخصترین مصادیق این امر به شمار میآید.
بنا به گفتۀ ساوئی، لایۀ بعدی، فضاهای آناتومیک و پسماندند. فضاهایی که فاقد نقش اما دارای استعداد فضایی مناسبی باشند، «فضای پسماند» تعریف میشوند. کارخانه جنی ـــ که در حال حاضر فاقد کاربری است ـــ و فضای متروک دیگری در شهرک ـــ که زمانی قرار بوده در آن دانشکدۀ مخابرات تأسیس شود ـــ نمونههایی از فضای پسماند به شمار میآیند. فضاهای خالی فاقد نقش شاخص که وجودشان بر ساختار اصلی تأثیرگذار است، «فضاهای آناتومیک» نامیده میشوند. فضاهای تردد پشت فضاهای اصلی و دیوارها که مازاد بر کاربری ذاتی خود محلی برای پیدایش گرافیتیها هستند، از این دستهاند. در ادامۀ نشست، مجموعه عکس سایههای اکباتان تا کجا امتداد مییابند به نمایش درآمد و مقدمه را برای ورود به بحث اصلی مجید ابراهیمپور فراهم کرد.
به عقیدۀ ابراهیمپور، «موضوع اصلی که بهواسطۀ اکباتان بررسی میشود، رابطۀ میان فضا و سیاست است». «فضامندی امر سیاسی» و «سیاستمندی فضا» دو وجه این ارتباط را تشکیل میدهد. سیاستمندی فضا یعنی فضا خود موضوعی سیاسی است. هر نظم اجتماعی، برای استقرار، نیازمند کنترل فضای زیست بهعنوان مهمترین هدفش است؛ اما تنوع زیست روزمره اجازۀ برقراری این نظم را نمیدهد و منجر به ایجاد موقعیتهای متعارضی میشود که حکومتهای مختلف به اشکال متفاوت سعی در حل آنها دارند. روش دولت ــ ملتها، ایجاد سازوکار راضی نگه داشتن جامعه از طریق اولویت دادن به زنان و دگرباشان جنسی، و ایجاد فضای کاری متنوع برای افراد جامعه و کارهایی از این قبیل است؛ اما این سازوکار همیشه نتیجۀ مطلوب به همراه نخواهد داشت و در ادامه گزینههای طرد و سرکوب در نتیجۀ بیچارگی دولتها به میان میآید.
فضای شهری موضوعی برای سیاستورزی است که کنترل فضا و تعارض آن با زیست روزمره را به دنبال دارد. حاکمیت و ساکنان ـــ هرکدام به روشهای مختلف ـــ در پی اثبات حضور خود در فضا هستند. دیوار فاز سۀ اکباتان را میتوان نشانی از این اعلام حضور دانست. در این شهرک همواره کشمکش تاریخی بر سر تصاحب فضا وجود داشته است. موارد دیگری که نشانههایی از تسخیر فضای دولت به شمار میآید، در قالب اختصاص دادن بلوکهایی به اقشار خاص، و همچنین بحث تأسیس بناهایی مانند مگامال خود را نشان میدهد که البته با اعتراض ساکنان همراه است. گرچه اهالی این شهرک همواره بهدنبال رفع مشکلات از راه قانونی بودهاند، اما سیاستهای کنترلی رادیکال دولت رفتهرفته به سیاستهای مردمی رادیکال تبدیل شده است.
پس از تشکیل هیئتمدیرۀ مرکزی در سال ۱۳۶۴، اکباتان بهتدریج تبدیل به شهرکی مدرن میشود؛ چرا که شرایط زیست اهالی آنها را وادار به انتخاب زیست توأم با تفکر جمعی میکند؛چیزی که امروزه حتی در شورایاری محلات هم دیده نمیشود. در مقابل، دولت نیز همواره در تلاش برای نفوذ به این شهرک بوده است. تخریب دیوارشرقی شهرک بعد از شکلگیری شهرک بیمه و اجبار شهرداری برای جایگزینی شورایاری به جای هیئتمدیرۀ مرکزی، نمونههایی از این نفوذ به شمار میآید.
این منازعه بر سر تسخیر فضا کماکان ادامه دارد و فرصتهای فضایی زیاد اکباتان هم این کشمکش را تشدید میکند. رقصهای گروهی دختران و برگزاری نماز عیدفطر در فضای عمومی شهرک، موضوعاتی نمادین در تسخیر فضا بهدست ساکنان یا دولت هستند. تشکیل گروههای زنان و جوانان و پارکور و رقص و گرافیتی فعالیتهایی است که در کمتر شهرکی اتفاق میافتد و به شکلگیری بیشتر جریانهای ارتباطی کمک میکند. همچنین وجود رسانههای محلی و اطلاعرسانی و سایت مستقل برای شهرک باعث ارتباط نزدیکتر ساکنان میشود. اکباتان بهواسطۀ فضاهای نیمهعمومی و نیمهخصوصی خود، فرصت مواجهه به وجود میآورد؛ همین ویژگی آنها را غیرقابل کنترل کرده و به شکستن استبداد فضایی کمک میکند. ابراهیمپور در پایان ضمن تأکید بر نقش طراحان و برنامهریزان شهری، برنامهریزی را امری سیاسی ـــ و نه تخصصمحور ـــ دانست که باید قادر به پیشبینی منازعات این چنینی در فضا باشد. کتاب جان فریدمن با عنوان برنامهریزی در حوزۀ عمومی و کتاب برابری و تفاوت آلن تولن نیز در این رابطه معرفی شد.
در بخش بعد، مهدی وثوقنیا ضمن اشاره به عکاسی لنداسکیپ ـــ ثبت چشماندازهای طبیعی ـــ و منظر شهری، به صحبت پیرامون پیشینۀ عکاسی پرداخت. به گفتۀ او، اولین عکس دنیا در سال ۱۷۲۶ از پنجرۀ یک اتاق گرفته شده و بنابراین، عکاسی در بدو شروع خود به منظره توجه و اشاره داشته است. اولین برخوردهای ما با عکاسی، عکسهای جستجوگرانۀ شهری بودند. اروپاییها از همان آغاز به سمت عکاسی منظر شهری پیش رفتند و در پی ثبت تصویر از مناظر در نقاط دیگری غیر از کشور خود بودند. این کار علاوه بر آشنا کردن آنها با فرهنگهای مختلف، حس امنیت و آرامش را هم در وجودشان تقویت میکرد. از این طریق است که ما متوجه میشویم در سال ۱۸۵۷ اوضاع کشورهای غیراروپایی به چه شکل بوده است.
اما پاسخ اصلی به این پرسش را که «چرا منظره تبدیل به مسئلۀ عکاسی میشود؟» باید در آمریکای قرن بیستم جستوجو کنیم؛ زمانی که گروهی از عکاسان توپوگراف برای عکاسی از مناطقی بکر به غرب آمریکا سفر کردند. بعد از آن عکاسی «خوشمنظر» یا «کارت پستالی» مطرح شد که عکاس را صاحب سبک شخصی میکرد و نشانی از انسان در آن دیده نمیشد. در این نوع عکس، عکاس درگیر امری والا بود که عظمتش حس ترس را به انسان القا میکرد. بعد از عبور از این جریانات، به عکسهای امروزی میرسیم که در آن عکاسان بهدنبال ثبت مناظری هستند که دستخوش تغییرات انسانی شده است و ریشه در نمایشگاهی دارد که گروهی به نام زمیننگاران در قرن بیستم در آمریکا برگزار کردند. عکسهای این نمایشگاه بهدنبال بیان روایت و زیبایی نبودند و بیحسی را القا میکردند، هدف آنها بررسی چالش بین منظرۀ طبیعی و فرهنگی بود. از دهۀ ۹۰، عکاسی به سمت عکاسی سرد پیش رفت. این دیدگاه بر اساس مکتب دوسلدورف بود و تأکید او بر اینکه عکس فقط و فقط باید هنر باشد.
نکتۀ مهم در عکاسی مناظر شهری، تفاوت نگاه انسان به مناظر در گذشته و امروز است. در گذشته، عکاسی از مناظر با هدف مستند کردن آنها انجام میشده، زیرا تصور میکردند که این ارزشها رو به افول هستند؛ اما در عصر کنونی، گوگل این نقش را به عهده گرفته و نقش عکاس نیز تغییر کرده است. در واقع، امروزه شهر و رابطۀ انسان با آن تبدیل به مسئلۀ اصلی شده است. عکاسان شهری سعی در تفسیر این رابطه دارند و مباحث روانشناختی، زیستمحیطی و معماری را وارد عکسها میکنند. برای نشان دادن این ارتباط، اشیا معنا پیدا میکنند. به تعریفی دیگر، مناظر شهری بازنمایی هنرمندانۀ جنبههای فیزیکی شهرند که تأکیدشان بر معماری و فضا است. در عکاسی از مناظر شهر، بیشتر تمرکز روی موضوع است و به پسزمینه توجهی نمیشود.
وثوقنیا پس از اتمام توضیحات خود، تعدادی از آثار عکاسان ایرانی ـــ از جمله بهمن جلالی، مسعود اسکندری خویی، شاهرخ جعفری و … ـــ را نمایش داد که در کتاب صدسال عکاسی مناظر شهری تهران آورده شده بود. آخرین مجموعه عکس نیز متعلق به بهنام صدیقی بود که از سال ۸۳ تا ۸۷، با راهنمایی مهران مهاجر و مهرداد نجمآبادی، از شهرک اکباتان گرفته شده بود. این عکسها خلاف نظامهای عکاسی رایج، پرسهزنانه و با دوربین دستی از فضاهایی که ذاتاً خالی بودند، گرفته شده و در نمایشگاهی در واشنگتن با نام «شهرنگاشت» هم بسیار مورد توجه قرار گرفته است. نکتۀ جالب توجه در اکباتان این است که میخواهد تهران یا ایران نباشد و ستیزهایش در عکاسی شهری نمایان است. روح جاری در اکباتان که درک آن نیازمند زیستن در آن است، موضوعی است که کمتر کسی به آن توجه میکند و اکثر افراد به فرم گیرایش توجه بیشتری دارند. در پایان نشست، زمانی برای طرح پرسش و پاسخ میان مهمانان و کارشناسان در نظر گرفته شد که یکی از آن٬ها را در ادامه میخوانید.
چه مشخصهای در اکباتان سبب شده حساسیتها روی آن بیشتر از سایر شهرکها باشد و به مسئلۀ عکاسان و محققان تبدیل شود؟ مجید ابراهیم پور در پاسخ، ضمن مطرح کردن بحث مقیاس، از اکباتان بهمثابۀ نماد مدرنیسم نام برد که باعث تمایز بیشتر آن میشود. مهدی وثوقنیا نیز یکی از ریشههای آن را در تاریخ اکباتان جستوجو کرد که به دو بخش دورۀ پهلوی و جمهوری اسلامی تقسیم میشود. از نظر او، لجامگسیختگی در عین قاعدهمندی این شهرک علت دیگری است که بستر خوبی را برای اندیشیدن به جامعۀ ایرانی فراهم میکند. این شهرک در جایگاه نمونهموردی تضادها را در خود نشان میدهد. این دوگانگی همواره در اکباتان وجود داشته؛ افرادی که خود را ایرانی نمیدانند و سبک زندگیشان غربی است در کنار افرادی که نماز عید فطر را در محوطه برگزار میکنند، زندگی میکنند و تمایلی به سازش هم ندارند.
نگارنده: ثریا کاتوزی.