جان هیدک و هفت خانۀ تگزاسی؛ نقد معماری مدرن در مرزهای خود
نقد خود را با بررسی هفت خانۀ تگزاسی جان هیدک آغاز میکنیم. در سال ۱۹۵۴، زمانی که هیدک به طراحی پروژۀ هفتگانۀ تگزاس پرداخت، او تنها ۲۵ سال داشت و خود را شاعر، نقاش و در نهایت معمار و معلم معماری میدانست. همین سویههای هنری هیدک بود که درک او را از فضا در معماری به سطح بالاتری رساند؛ به گونهای که با معماری به مانند شعر برخورد میکرد و عناصر معماری را در راستای خلق فضا، از دلالت میانداخت. شاید بههمین دلیل است که پیتر آیزنمن، در کتاب «تأخر» به هیدک رجوع میکند؛ گویی آیزنمن متأخر، از تبار هیدک است؛ معماری که به معماری بهصورت مینیاتوری نگاه میکند و”Affect” ، اصل اساسی معماری اوست. خانههای تگزاس هیدک براساس مسئلۀ «نه مربع» شکل گرفتهاند. اما آنچه در مورد «نه مربع» مهم است، نحوۀ برخورد ما با این مسئله است؛ آیا «نه مربع» را یک متودولوژی طراحی میدانیم و آن را تعمیم میدهیم، یا «نه مربع» تنها روشی است برای درک فضا. گویی هیدک که خود را معلم معماری میدانست، بهطور آگاهانه معماری را با «نه مربع» آغاز کرد و به دانشجویان خود آموزش داد؛ فقط آموزش داد و آزمایش کرد، نه بیشتر.
به گفتۀ پیتر آیزنمن، هفت خانۀ تگزاسی که براساس مسئلۀ «نه مربع» شکل گرفتهاند، نقدی بر معماری مدرن از درون ساختارهای خودش است. هیدک در خانههای تگزاس با بهرهگیری از تمام داشتههای معماری خردگرا، ظرفیتهای ناپیدای آن را کشف کرد؛ او در این دوره از مرزهای معماری مدرن عبور نکرد، بلکه با تمام امکانات موجود در آن، دست به نقد آن زد. در نهایت، این پروژههای هفتگانه به گفتۀ خود او، به پروژههای سهگانۀ لوزی ختم میشوند.
پیتر آیزنمن بیان میکند که در پروژۀ «خانههای تگزاس»، جان هیدک پلان آزاد و دیاگرام دامینو را از لوکوربوزیه و ستونهای مربعی و ساختار شبکهای را از میس وندرروهه وام گرفته است. این مفاهیم در خانههای تگزاس بر هم انباشته میشوند و مونتاژ جدیدی از فضا را ارائه میکنند. او در این پروژهها تلاش داشت تا عاملیت را به معماری مدرن و ساختارهایش بازگرداند؛ اما استراتژی او در آن زمان به پرداختن به ارتباط دیالکتیکی نهادینهشده در معماری معطوف نبود. این بدان معناست که او ارتباط معماری مدرن بهعنوان آنتیتز معماری کلاسیک را کارآمد نمیدانست.
مینیاتوری بودن معماری جان هیدک را پیتر آیزنمن در «تأخر» بهروشنی تبیین میکند. او میگوید: «ستون، بهمثابه کلیتی از ساختار شبکۀ فضایی کاملاً مسطح، یکی از بیانیههای اصلی دورۀ مدرن در معماری است. ستونها در این پروژه به دو نوع هستند که هر کدام سازمانهای فضایی متفاوتی را ایجاد میکنند و به نوبۀ خود، دو گرایش مفهومی قالب را تعریف میکنند. یکی از این ستونها، ستون چهارگوش از خط معماری میس و دیگری، ستون دایرهای از خط معماری لوکوربوزیه است». او میگوید که ستون مربعی فضایی شبکهای ایجاد میکند و ستون دایرهای فضایی سیال. پیتر آیزنمن بیان میکند: «خانههای تگزاس هیدک، شبکۀ ستونهای مربعی را احیا کرده و در نتیجه، شبکهای از ستونهایی که تفاوتی با هم ندارند، دائماً در تأثیرگذاری متقابل با مرزبندیهای مجازی و واقعی فضا قرار میگیرند. به این ترتیب، این خانهها منطق مدرن را به چالش نمیکشند، بلکه با استفاده از موقعیت ستونهای مربعی، در تضادهای دیالکتیکی مداخله میکنند و زبان مدرنیسم را بدون انکار یا ارتقاء، به پرسش میگیرند».
در نتیجه میتوان گفت که هفت خانۀ تگزاس هیدک، آزمایشی بر ظرفیتهای فضایی کشفنشدۀ معماری مدرن و خردگرا بود؛ اما آنچه در مورد جان هیدک روشن است، درک او از فضا و برخورد مینیاتوری او در خلق فضا است؛ به بیان دیگر او همچون یک کاوشگر به وسیلۀ دانش فضایی فرم، همواره در پی ساخت فضا از پس آزمایشهای فرمال معماری بود. این همان چیزی است که پیتر آیزنمن متأخر را درگیر خود کرده است.