تنکامگی: معماری در لذتجویی بدن
بخش «تنکامگی» (The Pleasure of Architecture) در کتاب معماری و انفصال (Architecture and Disjunction) اثر برنارد چومی (Bernard Tschumi)، به بررسی ارتباط بین معماری، بدن انسان و تجربههای حسی میپردازد. چومی در این بخش، با طرح موضوعاتی از فلسفهٔ ژرژ باتای، سعی میکند به جایگاه لذت و تنکامگی در تجربۀ معماری اشاره کند و آن را بهعنوان یک عنصر مهم و غالباً نادیده گرفتهشده در نظر گیرد. حال برای نقد کردن آنچه چومی در این بخش میگوید، باید به سراغ ژرژ باتای (Georges Bataille) برویم. تمام آنچه که باید به دقت بررسی کنیم، رابطهٔ میان مفاهیم تنکامگی، بدن، و فضا در کار چومی و ارتباط آن با مفاهیم کلیدی در فلسفهٔ باتای، مانند افراط، تجاوز به مرزها، و تجربههای شهودی است.
- تنکامگی و تجاوز به مرزها
در فلسفۀ ژرژ باتای، لذت و تنکامگی اغلب به عنوان اموری افراطی و مرزگریز تلقی میشوند. باتای معتقد بود که تنکامگی، به ویژه در زمینههای جنسی و بدنی، به نوعی تجربهٔ شهودی و افراطی اشاره دارد که از مرزهای معمول عقل و منطق فراتر میرود. این تنکامگی در واقع نوعی تجاوز به مرزهای فردیت و نظم اجتماعی است. در بازخوانی چومی از این زاویه، «تنکامگی معماری» به همان شیوهای عمل میکند که باتای از تجاوز به مرزها سخن میگوید. چومی با تأکید بر تجربۀ بدنی و حسی در معماری، مرزهای سنتی معماری بهعنوان یک هنر صرفاً شکلی و عملکردی را میشکند. او از معماری بهعنوان فضایی یاد میکند که باید تجربههای افراطی و مرزگریز بدن انسان را در بر گیرد و به کاربران اجازه دهد که از مرزهای معمول درک فضایی فراتر روند.
- لذت در معماری بهعنوان تجربهای افراطی
چومی، همانند باتای، لذت را بهعنوان یک عنصر حیاتی در تجربۀ انسانی میبیند. اما این لذت در معماری چومی، چیزی بیش از یک احساس ساده است. این لذت به تجربهای افراطی، شهودی و حتی اغلب ناهنجار تبدیل میشود. چومی معتقد است که فضاهای معماری باید توانایی ایجاد چنین تجربههایی را داشته باشند؛ تجربههایی که در آن بدن و فضا به شیوهای غیرمنتظره و گاهی غیرمنطقی با هم تعامل میکنند. باتای نیز لذت را در تقابل با نظم و منطق روزمره قرار میدهد. برای او، لذت نابودکننده است، مرزها را میشکند و تجربههای افراطی را ممکن میسازد. در بازخوانی چومی از این منظر، معماری باید فضایی را فراهم کند که این نوع لذتهای مرزگریز و افراطی در آن امکانپذیر باشند، نه اینکه صرفاً به نظم، کارکرد و زیباییشناسی شکلی محدود شود.
- معماری بهعنوان مکان تنش و تناقض
باتای به تناقضات درونی تنکامگی و لذت توجه دارد؛ این که چگونه لذت همزمان میتواند درد و نابودی را به همراه داشته باشد. چومی نیز در کتاب «معماری و انفصال» به تناقضات معماری توجه میکند. او معتقد است که معماری باید بتواند این تناقضات و تنشها را در خود جای دهد. برای مثال، یک فضا میتواند هم دعوتکننده و هم دافعهآمیز باشد؛ هم زیبا و هم ترسناک. این دوگانگیها بخشی از تجربۀ معماری است که چومی آن را مورد بررسی قرار میدهد و این تجربهها میتوانند به نوعی لذت تنشزا و افراطی تبدیل شوند، شبیه به آنچه باتای در تجربههای حسی افراطی و تجاوز به مرزها توصیف میکند.
- فضا و بدن به عنوان عناصر فراتر از کنترل
در فلسفۀ باتای، بدن اغلب بهعنوان عنصری نافرمان و غیرقابل کنترل توصیف میشود. بدن، با همۀ لذتها و نیازهای خود، به شکلی سرکش در برابر ساختارهای اجتماعی و نظمهای از پیش تعیینشده عمل میکند. چومی نیز در بخش «تنکامگی» به بدن بهعنوان یک عنصر اساسی در تجربۀ معماری میپردازد که نمیتوان آن را صرفاً بهعنوان یک موجودیت منفعل در نظر گرفت. بدن در فضاهای معماری چومی، فعال و حتی گاهی سرکش است. این بدن با فضا تعامل دارد، آن را میشکند، به چالش میکشد و به تجربههایی نوظهور و بدنمند دست مییابد.
در نتیجه با بازخوانی بخش «تنکامگی» در کتاب برنارد چومی از دیدگاه ژرژ باتای، میتوان به این نتیجه رسید که چومی، همانند باتای، به دنبال فراروی از مرزهای محدودکنندۀ تجربههای حسی و فضایی است. او معماری را بهعنوان فضایی برای تجربههای افراطی، شهودی، و مرزگریز مطرح میکند که در آن بدن و فضا به شکلی دینامیک و پرتنش با هم تعامل دارند. این دیدگاه به معماری بهعنوان چیزی بیش از یک هنر بصری یا عملکردی نگاه میکند؛ بلکه آن را بهعنوان یک مکان برای تجربههای شدید، افراطی، و تناقضآمیز انسانی مطرح میسازد.
Eroticism: Architecture in the Pleasure of the Body.
Auctores: Bernard Tschumi, Georges Bataille