سولو هاوس؛ نسبت میان فرم و فضا
اگر بپذیریم معماری در واقع خلق ساختار فضاست، مواجهۀ با فرم معماری به گونهای دیگر خواهد بود. هنگامی که با یک اثر معماری روبهرو میشوم، چشمانم بیدرنگ به جستوجوی تحلیل و درک فضای آن میپردازد. اما باید پرسید، مواجهه با فضا بهراستی یعنی مواجهه با چه چیزی؟ آیا فضا دارای مادیت است یا این چیزی که ما آن را «فضا» مینامیم، تنها حاصلی از فرم معماری است که در دل آن شکل گرفته و محصور شده؟ به همین دلیل است که فرم معماری را مولد فضا میدانیم؛ فرم است که فضا را شکل میدهد و آن را در دستان خود گرفتار میسازد.
اگر این گزاره را بپذیریم که فرم، حاصل زایش فضاست و بهنوعی آینهای است که فضا در آن نمایان میشود، آنگاه بهتر میتوانیم فرم پزو وون در پروژۀ سولو هاوس را درک کنیم. این پروژه، نیازمند درک عمیق و تدریجی است؛ گویی مخاطب باید آن را «هضم» کند تا به حقیقت آن پی ببرد. فرم پزو وون در اینجا به یک فاصلۀ مفهومی نیاز دارد. کسی که با سولو هاوس روبهرو میشود، باید خود را آماده کند تا به دور از تمام قواعد منطقی و اخلاقی مرسوم، به تجربهای بدنمندانه تن دهد؛ تجربهای که این فرم برای او فراهم کرده است. پزو در این پروژه، همانگونه که هیدک پیش از او در چارچوب معماری مدرن به دنبال ظرفیتهای ناشناخته بود، فرم جعبه را به چالش کشیده است. به نظر میرسد او این پرسش را مطرح کرده که اگر ما از زاویۀ دیگری وارد یک جعبه شویم، چه اتفاقی رخ میدهد؟
این جستوجوی خلاقانه در قالب جعبه برای کشف ظرفیتهای فضا، نخستین بار توسط پزو انجام نشده است. یکی از برجستهترین نمونههای این کنکاش فضایی، پاویون XYZ است. پزو و وون همواره در پی دستیابی به فضا بدون هیچ محدودیتی بودهاست؛ از شروع با فرم سادۀ نه مربع در یک پروژه، تا کاهش جعبه به تعدادی ستون بلند، و سپس حذف رمپ بهعنوان شبکۀ دسترسی از فضا در پروژهٔ Less Pavilion!
در نهایت، این آزمایشها در سولو هاوس به خلق جعبهای معلق در میان جنگل منجر شده است؛ جایی که مرزهای میان درون و بیرون تا حد ممکن کمرنگ شده و جهتهای فضا به هم میپیوندند. اوج این تجربۀ فضایی در نقطهای رخ میدهد که ورودی از زاویۀ یک مربع آغاز میشود؛ جایی که یک بازوی پله به دو بازو با دو جهت متفاوت تقسیم میشود. این همان نقطهای است که فرم پزو را نباید فقط «فهمید»، بلکه باید آن را با تمام وجود «تجربه» کرد.