دیوار برلین به‌مثابۀ معمار‌ی: روایت رم کولهاس

پایان‌نامۀ رم کولهاس، معمار و تئوریسین برجستۀ معمار‌ی معاصر، با عنوان «دیوار برلین به‌مثابه معمار‌ی» در سال ۱۹۷۲ در آکادمی معمار‌ی لندن (AA) ارائه شد. این اثر با نگاهی بدیع و انتقادی، دیوار برلین را نه‌تنها به‌عنوان یک سازۀ فیزیکی، بلکه به‌عنوان یک پدیدۀ اجتماعی، سیاسی و فرهنگی بررسی می‌کند. کولهاس در این پایان‌نامه تلاش می‌کند دیوار را از محدودیت‌های توصیف‌های رایج فراتر ببرد و آن را به‌عنوان فضایی که معناها، تضادها و تجربیات جدید شهر‌ی خلق می‌کند، مورد تحلیل قرار دهد.  او در این اثر به دیوار برلین از زاویه‌ای غیرمعمول می‌نگرد. دیوار نه‌فقط یک خط تقسیم‌کننده است که شهر را به دو بخش جداگانۀ شرقی و غربی تقسیم می‌کند، بلکه به‌صورت ناخواسته به فضای شهر‌ی تبدیل شده است. کولهاس دیوار را “معمار‌ی بی‌معمار” می‌نامد؛ ساختار‌ی که به‌دلیل اهداف سیاسی و ایدئولوژیک ساخته شده، اما پیامدهای فضایی و شهر‌ی آن فراتر از نیت سازندگانش است. او معتقد است که این سازه، با تمام کارکردهای عملی‌اش، در یک سطح عمیق‌تر نماد شکست مدرنیته در حل تعارضات اجتماعی و ایدئولوژیک است.

دیوار برلین از منظر کولهاس چیز‌ی بیش از یک مانع فیزیکی است؛ او آن را به‌عنوان فضایی که پیامدهای آن در سطوح مختلف اجتماعی و شهر‌ی قابل‌مشاهده است، تحلیل می‌کند. «نواره‌های مرز‌ی» یا همان زمین‌های بینابینی که در دو سوی دیوار شکل گرفته‌اند، به‌صورت ناخواسته فضاهایی تازه برای تعاملات انسانی و شهر‌ی خلق کرده‌اند. کولهاس این فضاها را «آزمایشگاه‌های اجتماعی» می‌نامد، جایی که تضادهای ایدئولوژیک، فرهنگی و اقتصادی میان شرق و غرب در مقیاسی ملموس‌تر به نمایش گذاشته می‌شود.

یکی از نکات کلیدی این پایان‌نامه، تمرکز کولهاس بر تناقض میان کارکرد عملی دیوار و معانی نمادین آن است. در حالی که وظیفۀ اصلی دیوار، جلوگیر‌ی از عبور و مرور و جداساز‌ی دو جهان متضاد بود، در سطح معنایی به نمادی از شکست آرمان‌شهرگرایی مدرن و ناهمگونی ایدئولوژ‌ی‌ها تبدیل شد. کولهاس زیبایی‌شناسی دیوار را نیز تحلیل می‌کند و معتقد است که سادگی، بی‌پیرایگی و ساختار مینیمالیستی آن، به‌صورت ناخواسته کیفیتی زیباشناسانه به این سازه داده است. او این دیوار را یکی از نمونه‌های برجسته «زیبایی‌شناسی مینیمالیستی ناخواسته» می‌داند که به دلیل شرایط تاریخی و سیاسی به‌وجود آمده و خودآگاهانه طراحی نشده است. در این میان، کولهاس به تأثیر دیوار بر هویت برلین نیز اشاره می‌کند. او بر این باور است که دیوار، هویتی دوگانه برای شهر خلق کرده است؛ دیو برلین با فرهنگ‌ها، اقتصادها و سیستم‌های اجتماعی متفاوت که در دو سوی این ساختار به حیات خود ادامه داده‌اند. از نگاه کولهاس، دیوار نه‌تنها شهر را تقسیم کرده است، بلکه معنای برلین را به‌عنوان شهر‌ی جهانی که در تقاطع ایدئولوژ‌ی‌ها قرار دارد، بازتعریف کرده است.

رویکرد کولهاس در این پایان‌نامه، نمونه‌ای از نگاهی بین‌رشته‌ای به معمار‌ی است. او دیوار را نه صرفاً یک ساختار فنی یا شهرساز‌ی، بلکه به‌عنوان پدیده‌ای پیچیده که در بستر سیاست، جامعه‌شناسی و زیبایی‌شناسی معنا می‌یابد، تحلیل می‌کند. این نگاه، که بعدها در آثار شاخص او مانند Delirious New York و کتاب S,M,L,XL گسترش یافت، کولهاس را به یکی از مهم‌ترین چهره‌های معمار‌ی نظر‌ی معاصر تبدیل کرد. در کتاب S,M,L,XL که سال‌ها بعد منتشر شد، برخی از ایده‌های این پایان‌نامه دوباره مورد توجه قرار گرفتند. در فصل‌هایی مانند «Urban Mutations» و «Architecture and Ideology»، کولهاس تأثیر ایدئولوژ‌ی‌ها بر فرم‌های شهر‌ی را بررسی می‌کند و مرزهای شهر‌ی را به‌عنوان عناصر تعیین‌کننده هویت و زندگی شهر‌ی تحلیل می‌کند. دیوار برلین در این کتاب نیز به‌عنوان نمونه‌ای از تغییرات شهر‌ی ناخواسته مورد بررسی قرار می‌گیرد که چگونه می‌تواند از یک مرز فیزیکی به فضایی که درک اجتماعی و فرهنگی شهر را متحول می‌کند، تبدیل شود.

پایان‌نامۀ رم کولهاس درباره دیوار برلین، اثر‌ی است که معمار‌ی را به‌عنوان ابزار‌ی برای نقد و بازاندیشی دربارۀ سیاست، جامعه و فرهنگ معرفی می‌کند. این اثر، آغازگر مسیر‌ی بود که کولهاس را به معمار و تئوریسینی تبدیل کرد که همواره در مرزهای معمار‌ی، ایدئولوژی و نقد حرکت کرده است.

The Berlin Wall as Architectur 

Rem Koolhaas’s Perspective