رم کولهاس و طرح مفهوم شهر عام


رم کولهاس در کتاب S, M, L, XL با معرفی مفهوم «شهر عمومی» (Generic City)، تصویری از شهر معاصر ترسیم میکند که در آن هویت، تاریخ، و ویژگیهای منحصربهفرد به سود استانداردسازی، کارکردگرایی و همگونی کنار گذاشته شدهاند. بهباور کولهاس، این شهرها محصول ناگزیر و منطقی فرآیند جهانیشدناند؛ جایی که نیازهای اقتصادی و کارکردی، بر ابعاد فرهنگی و تاریخی چیره شده است. در این نوع شهر، گذشته تنها بهمثابۀ عنصری زینتی برای جذب گردشگران بازتولید میشود و دیگر نقشی در تعریف هویت شهری ندارد.
کولهاس معتقد است که «شهر عمومی» فاقد روح است. در چنین فضایی، معماری و شهرسازی به فرآیندی بیجان و مکانیکی بدل میشوند که صرفاً به نیازهای عملکردی و تطابق با استانداردهای جهانی پاسخ میدهند. اگرچه انعطافپذیری و قابلیت انطباق، که از ویژگیهای کلیدی این شهرهاست، توسعۀ سریع و کارایی را ممکن میسازند، اما درعینحال، خلاقیت، تنوع و تاریخ را از میان میبرند. کولهاس این وضعیت را پیامد سیاستهای اقتصادی و صنعتی میداند که شهرها را تا حدی مشابه یکدیگر کردهاند که گویی میتوان آنها را در هر نقطهای از جهان بازتولید کرد.
از منظر کولهاس، «شهر عمومی» پایان روایتهای تاریخی و اجتماعی است. این شهرها فاقد عمق تاریخی و فرهنگیاند و فضاهای عمومیشان به محیطهایی بیهویت و خنثی تبدیل شدهاند. مفاهیمی چون، تجربۀ زیباییشناختی، جای خود را به یکنواختی و استانداردسازی دادهاند. برای نمونه، شهرهایی چون دبی یا سنگاپور، با برجهای بلند و مراکز خرید عظیم، نمونههایی روشن از «شهر عمومی» به شمار میآیند. این شهرها، اگرچه نمادی از پیشرفت اقتصادی و فناوریاند، اما از نگاه کولهاس تنها پوستهای از مدرنیته هستند که در پس آنها، هیچ تجربهای نهفته نیست.
کولهاس در تحلیل خود به دوگانگی ذاتی «شهر عمومی» اشاره میکند. از یک سو، این شهرها نماد جهانیشدن، توسعه و مدرنیته هستند؛ از سوی دیگر، حذف تاریخ و هویت فرهنگی آنها را به فضاهایی بیروح و غیرقابلتمایز تبدیل کرده است. او تأکید میکند که برخلاف شهرهای تاریخی، «شهر عمومی» دیگر مکانی برای تعاملات اجتماعی و خلق روایتهای انسانی نیست، بلکه بیشتر به شبکهای از عملکردهای اقتصادی و جریانهای جهانی تبدیل شده است.
با اینحال، کولهاس «شهر عمومی» را صرفاً بهعنوان نقد نمینگرد. او بر این باور است که این شهرها میتوانند امکانات جدیدی برای معماری و شهرسازی فراهم کنند. اگرچه انعطافپذیری و کارکردگرایی این شهرها تهدیدی برای هویت شهری به شمار میرود، اما درعینحال فرصتهایی برای پاسخگویی سریع به تغییرات اجتماعی و اقتصادی ایجاد میکنند. بااینحال، کولهاس هشدار میدهد که عدم تعادل میان عملکرد و هویت میتواند به کاهش کیفیت زندگی و ایجاد نوعی بیگانگی میان شهر و شهروندان منجر شود.
در نهایت، مفهوم «شهر عمومی» از یک سو نقدی است بر پیامدهای جهانیشدن و استانداردسازی در شهرسازی، و از سوی دیگر فرصتی برای بازاندیشی در چیستی شهر معاصر. کولهاس با طرح این مفهوم، پرسشی بنیادین را پیش میکشد: آیا شهرها بدون هویت تاریخی و فرهنگی میتوانند همچنان معنادار و قابلزیستن باقی بمانند؟ این پرسش، چالشی اساسی برای معماران و شهرسازان معاصر است که باید تعادلی پایدار میان کارایی و هویت شهری برقرار سازند.
امّا پرسشی که برای ما مطرح میشود این است که اگر کولهاوس بازتولید تاریخ را در خدمت توریست میداند، هویت شهریای که او در مورد آن سخن میگوید در چه قالبی تعریف میشود؟
Globalization and the Question for the City
Rem Koolhaas’s Prespective